(بیان شبهات از ادیان مختلف به اسلام از شما رسیدگی به آنها از ما)

۳ مطلب با موضوع «یهودیت» ثبت شده است

ذبیح الله از دیدگاه اسلام و یهودیت

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ذبیح اللَّه کیست؟

آنچه در تفسیر نمونه آمده:

در اینکه کدام یک از فرزندان ابراهیم (اسماعیل یا اسحاق) به قربانگاه برده شد و لقب ذبیح اللَّه یافت؟ در میان مفسران سخت گفتگو است، گروهى" اسحاق" را" ذبیح" مى‏دانند، و جمعى" اسماعیل" را، نظر اول را بسیارى از مفسران اهل سنت و نظر دوم را مفسران شیعه برگزیده‏اند.

اما آنچه با ظواهر آیات مختلف قرآن هماهنگ است این است که ذبیح" اسماعیل" بوده است، زیرا:

کسانى که ذبیح را اسحاق مى‏دانند در حقیقت این آیات را نادیده گرفته‏اند.

روایات بسیارى در منابع اسلامى آمده است که نشان مى‏دهد ذبیح" اسماعیل" بوده است به عنوان نمونه:

" من فرزند دو ذبیحم" و منظور از دو ذبیح یکى پدرش" عبد اللَّه" است که" عبد المطلب" جد پیامبر ص نذر کرده بود او را براى خدا قربانى کند سپس یکصد شتر به فرمان خدا فداء او قرار داد و داستانش مشهور است، و دیگر" اسماعیل" بود، زیرا مسلم است که پیامبر اسلام ص از فرزندان اسماعیل است، نه اسحاق.

در احادیثى که از امام باقر و امام صادق ع نقل شده مى‏خوانیم:" هنگامى که سؤال کردند" ذبیح" که بود فرمودند:" اسماعیل".

در برابر این روایات فراوان که هماهنگ با ظاهر آیات قرآن است روایت شاذى بر ذبیح بودن اسحاق دلالت دارد که نمى‏تواند مقابله با روایات گروه اول کند، و نه با ظاهر آیات قرآن هماهنگ است.

از همه اینها گذشته این مساله مسلم است کودکى را که ابراهیم او را با مادرش به فرمان خدا به مکه آورد و در آنجا رها نمود، و سپس خانه کعبه را با کمک او ساخت، و طواف و سعى با او بجا آورد اسماعیل بود، و این نشان مى‏دهد که ذبیح نیز اسماعیل بوده است، زیرا برنامه ذبح مکمل برنامه‏هاى فوق محسوب مى‏شده.

البته آنچه از کتب" عهد عتیق" (تورات کنونى) بر مى‏آید این است که ذبیح، اسحاق بوده است.

و از اینجا چنین به نظر مى‏رسد که بعضى از روایات غیر معروف اسلامى که اسحاق را ذبیح معرفى مى‏کند تحت تاثیر روایات اسرائیلى است و احتمالا از مجعولات یهود است، یهود چون از دودمان" اسحاق" بودند مایل بودند این افتخار را براى خود ثبت کنند و از مسلمانان که پیامبرشان زاده اسماعیل بود سلب کنند، هر چند از طریق انکار واقعیات باشد! به هر حال آنچه براى ما از همه محکمتر است ظواهر آیات قرآن است که به خوبى نشان مى‏دهد که ذبیح اسماعیل بوده است، گر چه براى ما تفاوتى نمى‏کند که ذبیح اسماعیل باشد یا اسحاق هر دو فرزند ابراهیم و پیامبر بزرگ خدا بودند، هدف روشن شدن این ماجراى تاریخى است.

و نیز با توجه به آیه: فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ که در آغاز این ماجرا ذکر شده به خوبى روشن مى‏شود که این دو بشارت مربوط به دو فرزند است، اگر بشارت اخیر طبق صریح آیه مورد بحث مربوط به" اسحاق" است پس" غلام حلیم" (نوجوان بردبار شکیبا) حتما" اسماعیل" است، و آنها که اصرار دارند" ذبیح" را" اسحاق" بدانند هر دو آیه را اشاره به یک مطلب دانسته‏اند با این تفاوت که آیه اول را بیان اصل بشارت فرزند مى‏دانند و آیه دوم را بشارت به نبوت مى‏دانند ولى این معنى بسیار بعید است و آیات فوق به وضوح مى‏گوید که این دو بشارت مربوط به دو فرزند بوده است (دقت کنید)

آنچه در ترجمه تفسیر المیزان آمده:

ذبیح ابراهیم (ع)، اسماعیل (ع) بوده است نه اسحاق (ع)

تورات، ذبیح ابراهیم (ع) را اسحاق دانسته در حالى که ذبیح نامبرده اسماعیل (ع) بوده نه اسحاق. مساله نقل دادن هاجر به سرزمین تهامه که همان سرزمین مکه است، و بنا کردن خانه کعبه در آنجا و تشریع احکام حج که همه آن و مخصوصا طواف، سعى و قربانى آن حاکى از گرفتارى‏ها و محنت‏هاى هاجر و فرزندش در راه خدا است، همه مؤید آنند که ذبیح نامبرده اسماعیل بوده نه اسحاق.

انجیل برنابا هم یهود را به همین اشتباه ملامت کرده و در فصل چهل و چهار چنین گفته است:" خداوند با ابراهیم (ع) سخن گفت و فرمود: اولین فرزندت، اسماعیل را بگیر و از این کوه بالا برده او را به عنوان قربانى و پیشکش ذبح کن، و اگر ذبیح ابراهیم (ع) اسحاق بود انجیل او را یگانه و اولین فرزند ابراهیم (ع) نمى‏خواند.

و همچنین از آیات قرآن کریم به خوبى استفاده مى‏شود که ذبیح ابراهیم (ع)، فرزندش اسماعیل بوده نه اسحاق، براى اینکه بعد از ذکر داستان شکستن بت‏ها، و در آتش افکندن ابراهیم (ع) و بیرون آمدنش به سلامت، مى‏فرماید:

اگر کسى در این آیات دقت کند چاره‏اى جز این نخواهد دید که اعتراف کند به اینکه ذبیح همان کسى است که خداوند ابراهیم (ع) را در جمله" فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ" به ولادت او بشارت داده. و جمله" وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ" بشارت دیگرى است غیر آن بشارت اول، و مساله ذبح و قربانى در ذیل بشارت اولى ذکر شده. و خلاصه، قرآن کریم پس از نقل قربانى کردن ابراهیم (ع) فرزند را، مجددا بشارت به ولادت اسحاق را حکایت مى‏کند و این خود نظیر تصریح است به اینکه قربانى ابراهیم (ع) اسماعیل‏

و نیز روایات وارد از ائمه اهل بیت (ع) همه تصریح دارند بر اینکه ذبیح، اسماعیل (ع) بوده. و اما در روایات وارده از طرق عامه، در بعضى از آنها اسماعیل (ع) و در بعضى دیگر اسحاق اسم برده شده. الا اینکه قبلا هم گفتیم و اثبات هم کردیم که روایات دسته اول موافق با قرآن است، و روایات دسته دوم چون مخالف با قرآن است قابل قبول نیست.

منابع: تفسیر نمونه،ج14 ص76، ج19 ص118، ج19 ص128، ج19 ص306

ترجمه تفسیر المیزان، ج7 ص322، ج7 ص 324، ج11 ص343

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمود احمدیان

عدم نسخ کتاب مقدس !!!

سوال:خداوند متعال می فرماید: "و من یتبع غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین "
(و هرکس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق ) آیینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد. و در آخرت از زیان کاران خواهد بود.)
و نیز می فرماید: "لا اکراه فی الدین "(در قبول  دین اکراهی نیست )
ازآن جهت که مسیحیت به اعتراف مسلمانان دینی آسمانی است پس ایمان به مسیحیت ایمان به اسلام وتسلیم دربرابر حق است ومخالفت بامسیحیت موجب زیان درآخرت می شود.

واز جهتی در پذیرش دین اسلام اکراه و اجباری نیست پس در مسلمان شدن ما اجباری نیست وحتی لازم نیست به دنبال حقانیت اسلام گشت

پاسخ: اولا : در مورد آیه اول مقصود از اسلام دین اسلام است که با شریعت جدید بر پیامبر نازل شده است.
ثانیا: گرچه روح تعالیم تمام ادیان همان تسلیم در برابر پروردگار است. ولی مقتضای تسلیم در برابر دستورات الهی آن است که اگر دین جدید با تعالیم و شریعت نو آمد آن را پذیرا باشد.
ثالثا: مقصود از آیه " لااکراه فی الدین " این نیست که در پذیرش دین انسان مختار است به گونه ای که اگر انتخاب نکرد کسی با او کاری نداشته باشد بلکه اشاره به یک امر واقعی دارد که انسان دین را باید با اختیار خود قبول کند و به زور و تهدید دین بر دل نمی نشیند واین منافات ندارد با این که انسان وظیفه شرعی و عقلی و الهی دارد که به دنبال دین حق رفته و آن را قلبا پذیرا باشد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید شهسواری

تورات و انجیل منبع هدایت و نور!!!

سوال:برخی می گویند:قران کریم از انجیل و تورات به هدایت و نورتعبیر کرده است.آنجا که می فرماید: " انا انزلنا التوراه فیها هدی و نور..."(همانا ما تورات را فرو فرستادیم که در آن هدایت و نور است)
درباره انجیل نیز می فرماید: "و آتیناه آلانجیل فیه هدی و نور..."(و انجیل را به او دادیم که در آن هایت و نور بود)
پاسخ: اولا:این آِات و نظایر آن مربوط به تورات و انجیل غیرمحرف است.
ثانیا: گرچه در تورات و انجیل هدایت و نور است ولی قرآن نور آشکار و کامل ترین دستور سعادت بشر می باشد. لذا قرآن درباره تورات می فرماید: "فیها هدی و نور"(در تورات هدایت و نور قرار دارد) و درباره انجیل می فرماید: " فیه هدی و نور ".ولی تعبیر قرآن درباره خودش برخلاف این دو است. چنان که می فرماید: " وانزلنا الیکم نورا مبینا "(و به سوی شما نور آشکاری را فرو فرستادیم)
ثالثا: این آیات مربوط به تورات و انجیل در عصر نزول و قبل از آمدن اسلام است.
رابعا:"طبق آیات محکمات قرآن تمام اهل کتاب وظیفه دارند به آیین جدید گرویده و اسلام را بپذیرند.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مجید شهسواری