واژه ی اسطوره :
درباره ی واژه ی اسطوره نظریه های گوناگونی اظهار شده است . در لغت نامه ی دهخدا این چنین آمده است : اسطوره جمع اسطار به معنی اضافه پردازی و روایت های بی پایه . در جایی دیگر می خوانیم که اسطوره از کلمه ی یونانی هیستوریا به معنی کاویان و جستجو کردن گرفته شده است . و عده ای عقیده دارند که اعراب پس از غلبه بر روم شرقی و آشنایی با نوشته های رومیان کلمه ی ایتالیایی ایستوریاره ، به معنی به صورت تاریخ یا اضافه ی تاریخ درآوردن را معرب کردند و روایت های افسانه ای تاریخ گونه را اسطوره خواندند .[1]
درباره ی اسطوره واژه ی اروپایی برابر با آن myth در انگلیسی و mythe در فرانسه و myth- e در آلمان از واژه ی یونانی mythos به معنای شرح ، قصه ، خبر گرفته شده است .
پیشینه ی اسطوره در یونان :
طبق روایات یونانی آفرینش از اجتماعی زن یا مادرسالار بنیان می گیرد یعنی از اجتماعی که خدایان مهم و بزرگ آن همه زن هستند و سپس به اجتماعی دیگر منتقل می شود که کاملاً بر بنیان پدرسالاری استوار شده است .[2]
نخستین خدای زن در تمدن یونان گایا[3] می باشد . GA به معنی زمین است ( در زبان یونانی ) و او مادر زمین بود . اورانوس خدای آسمان و پسر و همسر گایا بود که در ابتدا آسمان و زمین به هم پیوسته بودند و روی هم بودند اما بعد این دو از هم جدا می شوند و حاصل کار گایا و اورانوس ،کرونوس بود که پدر را کشت و از خون حاصل از این قتل زمین بارور شد و خدایانی دیو مانند و غول پیکر به وجود آمدند که تیتان های نخستین را شکل می دهند . تیتان ها که اغلب آنها را خدایان بزرگ می خوانند در اعصار بسیار دور فرمانروایان و ابرقدرت های جهان هستی بودند . آنها کوه پیکر و از نیرویی گران و باور نکردنی برخوردار بودند . مهمترین خدای تیتان کرونوس نام داشت که به زبان لاتین ساتورن نامیده می شد .[4]
خدایان اصلی
نسل نخست
گایا و اورانوس
نسل دوم
فرزندان آن دو
گیگانت های یکصد دست
سیکلوپ ها: اینان هم سه نفرند که ابزارسازانی هستند که تنها یک چشم دارند.
و تیتان ها که 13 تن بودند:
1- کرونوس : کوچکترین فرزند اورانوس و گایا بود و او پدر 6 خدای نخستین یونانی ؛ زئوس ، پوزیدون ، هادوس ، دمتر ، هرا ، هستیا بود .
2- رئا : خواهر و همسر کرونوس و الهه ی بزرگ یا الهه ی مادر بود . مانند گایا .
3- هلیوس : خدای خورشید ، پیش از آنکه آپولو در اساطیر بعدی یونان و روم جایگزین او شود .
4- سلنه یاسلن : الهه ی ماه ، پیش از آنکه آرتمیس در اساطیر بعدی یونان جایگزین او شود .
5- تمیس : خدای پیشگویی یا پیامبری در معبد دلفی ، پیش از آنکه آپولو آن معبد را از دست او بگیرد .
6- اتلس : نیرومندترین تیتان که زئوس او را محکوم کرد که آسمان را تا ابد بر دوش خود حمل کند.
7- پرومتئوس : از خلاقه ترین و هوشمندترین تیتان ها به شمار می رفت که انسان فناپذیر را از گل آفرید .
8- اپیمتئوس : برادر پرومتئوس و شوهر پاندورا
9- اوسه آن یا اقیانوس : رودخانه ای که پنداشته می شد دنیا را دور می زند .
10- هیپریون : پدر خورشید ، ماه و سپیده دم
11- نیموزینه : یا منموزینه که حافظه معنی می دهد .
12- پاپتوس : که به خاطر پسرانش اطلس و پرومتئوس اهمیت یافته بود .
13- تتیس
نسل سوم
خدایان یونانی
زئوس(ژوپیتر)
زئوس (به یونانی: Ζεύς) و (به انگلیسی: Zeus) در اساطیر یونانی، پادشاه خدایان است. معادل آن در اسطورههای رومی ژوپیتر و در دین کرتیان ولخانوس است. نام زئوس مربوط است به کلمهٔ یونانی dios به معنی «درخشان». واژه زئوس با بخش نخست واژه لاتین ژوپیتر Jupiter و واژه مورد کاربرد برای روز پیوند دارد. زئوس خدای آسمان رخشان و نیز توفان و هم بدین دلیل سلاح او آذرخش بود که آن را به سمت کسی که او را ناخشنود کرده، پرتاب میکردهاست. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین میکرد دروغگویی و پیمانشکنی بودهاست. از دیگر نشانههای او میتوان به عصای سلطنتی، عقاب و سپر او (ساخته شده از پوست بز املتیا) اشاره کرد. کرونوس، پدر زئوس، شنیده بود که توسط یکی از فرزندانش سرنگون خواهد شد. به همین دلیل فرزندان خود را میبلعید. اما زئوس که فرزند ششم بود توسط رئا و گایا نجات پیدا کرد. رئا سنگ بزرگی را قنداق پیچ کرده و به کرونوس داد، وی نیز که فکر میکرد این سنگ بزرگ زئوس است آن را بجای زئوس بلعید. رئا نیز از این فرصت استفاده کرده و او را به غاری در کوههای دیکتی واقع در کریت برده و مخفی نمود. در آنجا بزی مقدس به نام آمالتئا زئوس را شیرخورانده و بزرگ میکرد که بعدها او به عنوان پرستار زئوس شناخته میشد. سپس زئوس با کرونوس و دیگر تیتانها وارد جنگ شد و آنها را شکست داد و پدر را سرنگون کرد. بچههای بلعیده شده را توسط معجونی که متیس ساخته بود از شکم کرونوس بیرون آورد و کرونوس را تا ابد در تارتاروس زندانی کرد. سپس با برادرانش براساس قرعه، فرمانروایی عالم را میان خود تقسیم کردند و زئوس فرمانروای آسمان و زمین شد.
او بزرگترین فرمانروای کوه المپ و معبد تمام خدایانی که در آنجا بنا شده بودند، بود. با بودن بزرگترین حکمفرما او قانون، عدالت و معنویت را تعیین مینمود، و این مسئله او را رهبر روحانی خدایان و انسانها نمود. زئوس خدای آسمانها و ملکوت اعلاء بود و خدای باران و آورندهٔ ابرها که بر آذرخش یا صاعقهٔ هراس انگیز نیز فرمان میراند. قدرتش برتر از قدرت تمامی خدایان دیگر بود. در داستان ایلیاد وی به خانوادهاش چنین میگوید: «من قدرتمندترین هستم. بیازمایید تا بر شما آشکار شود. طنابی از طلا به آسمان ببندید و آن را استوار نگه دارید، تمامی خدایان و الههها. شما نمیتوانید زئوس را فرود آورید. اما من اگر بخواهم شما را به زیر بکشم، آنگاه خواهم توانست. من طناب را به کنگرهٔ اولمپ استوار میبندم و همه در هوا آویزان خواهند ماند، آری، هم زمین و هم دریا.» با وجود این، زئوس نه قادر متعال بود و نه دانای کل. هم میشد با او به مخالفت برخاست و هم او را فریفت. در ایلیاد پوزئیدون، و نیز هِرا، او را میفریبند. گهگاه سخن از این میرود که قدرت مرموز و اسرار آمیز، یعنی سرنوشت یا تقدیر از زئوس نیرومندتر بودهاست. هومر هِرا را بر میانگیزد تا با لحنی سرزنش آمیز از او بپرسد که آیا میتواند انسانی را که تقدیر محکوم به مرگ کردهاست دوباره زنده کند یا نه؟
رابطه با دیگر ایزدان
انتظار بر آن بود که همسر زئوس کاملاً در حد مقام وی باشد و هم بدین دلیل در اسطورهها از دیونه مادر آفرودیته به عنوان همسر او یاد شده است. نام دیونه مترادف زئوس و در زبان لاتین ژونو و در زبان اتروریایی یونی Uni است. اما غالباً در اساطیر همسر زئوس همانا هرا و نام او به معنی قهرمان بانو است و این عنوان مقامی در خور همسر پادشاه خدایان است. هرا در آرگوس کیش ویژه خود را داشت و بیتردید بازمانده ایزدبانوی مادر یونانی بود. طبق افسانه، متیس الهه پروا اولین همسر زئوس بود که آتنا، ایزدبانوی عقل و خرد را برای او به دنیا آورد. او همچنین با هرا که خواهرش نیز بود، ازدواج کرد. هرا برای او آرس، هفایستوس، هبه و ایلیثیا را به دنیا آورد. اما به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان او از معشوقههایش فرزندان بسیاری داشت. هنگامی که او لدا ملکهٔ اسپارت را فریفت، خود را به شکل یک قوی زیبا درآورد و از تخمی که لدا به عمل آورد دو جفت فرزند دوقلو به دنیا آمدند: کستور و پولیدوسز و کلیتمنسترو و هلن تروایی، لتو برای او دوقلوهای آپولون و آرتمیس را به دنیا آورد، از آلکمنه صاحب هراکلس نامآورترین پهلوان یونانی شد، دمتر که مادر پرسفونه بود، ائوروپه که برایش مینوس، رادامانتوس و سارپدون به دنیا آورد و...
اورا سمبول یا نماد عاشق پیشگی و نرد عشق باختن با زنان بیشمار و حیله گریهای گوناگون برای پنهان ساختن خیانتهایی که به همسرش میکرد معرفی کردهاند. در برابر این پرسش که چرا این کردارها را به سرور و فرمانروای کل خدایان نسبت دادهاند، محققان و دانش پژوهان گفتهاند که زئوسی که در آوازها و داستانها از او یاد میشود آمیزهای است از تمامی خدایان. هرگاه پرستش وی به شهری میرسید که خود خدایان فرمانروا داشت، آن دو به تدریج در هم ادغام میشدند. همسر آن خدا نیز به زئوس میرسید. اما نتیجه ناخوشایند بود و یونانیان ادوار بعد این گونه عشقبازی و شهوترانی بیپایان را نپسندیدند.
حمله به تاج و تخت زئوس
فرمانروایی زئوس خالی از تهدید نبود. افیئالتس و اوتوس، دو غولی که با نام آلودز[۴] شناخته میشدند سعی کردند تاج و تخت زئوس را سرنگون کنند. آنها هر سال یک ذراع (واحد اندازهگیری در باستان که برابر بود با فاصله آرنج تا نوک انگشت وسط یا حدوداً ۴۴ سانتیمتر) در عرض و یک فاتوم در ارتفاع رشد میکردند. وقتی نه ساله شدند اندازهای برابر با نه ذراع در عرض و نه فاتوم در ارتفاع داشتند و بدین سبب برای نبرد با ایزدان مصمم شدند. آنها سپس با قرار دادن کوههای اوسا بر روی المپ، و نهادن کوه پلیون بر روی اوسا موفق به صعود به آسمانها و تهدید المپنشینان شدند. آنها اعلام کردند با پرکردن دریا بوسیلهٔ کوهها، زمینهای خشک را بوجود میآورند. افیئالتس از هرا و اوتوس از آرتمیس خواستگاری کرد و آرس را به زنجیر کشیدند. اما هنگامی که قصد داشتند به آرتمیس حمله کنند و او نیز توان مقابله با آنها را نداشت، برادرش آپولون گوزنی بین آنها فرستاد. این مسئله باعث شد آنها دیوانهوار خشمگین شوند و یکدیگر را بکشند. در نسخههای دیگر این افسانه چنین آمده که آرتمیس مسئول مرگ آنها بود. آرتمیس خود را به شکل گوزنی درآورد و خود را به میان آنها نهاد و دو برادر برای کشتن گوزن تیرهای خود را به سوی او پرتاب کردند که به یکدیگر اصابت کرده و کشته شدند. دو برادر در دنیای زیرین مجازات شدند، آنها توسط مارها، پشت به پشت به ستونی بسته شدند. میان آنها جغدی نیز بر روی ستون قرار داشت.
شورش گیگانت ها
گیگانتها به دستور گایا برای باز پس گرفتن سلطنت و قدرت تیتانها به زئوس و دیگر المپنشینان حمله کردند. بعد از اینکه پیشگویی شده بود هیچیک از گیگانتها بدست ایزدان از بین نخواهند رفت و برای شکست دادن هیولاها به یک فانی نیاز است، المپنشینان از هراکلس تقاضای کمک کردند و با همکاری یکدیگر توانستند آنها را شکست دهند.
سپس نوبت به اژدهای تایفون رسید تا با نفس آتشینش به آسمانها حمله کند. این هیولای ترکیبی که چشمانش همانند آتش برق میزدند، ظاهری شبیه به انسان داشت اما از کمر به پایین بدن او از افعیها پوشیده شده بود. تمام این مشکلات از شکست خوردن گیگانتها بدست المپنشینان و خشمگینتر شدن گایا ناشی میشد. گایا به تارتاروس رفته و تایفون را به دنیا آورد که از تمام فرزندان او در اندازه و قدرت برتری داشت. تایفون از همه کوهستانها بزرگتر بود و سر او اغلب به ستارگان بر میخورد و وقتی دستهایش را باز میکرد یکی به مشرق و دیگری به مغرب میرسید و بجای انگشتان یکصد سر اژدها داشت، و دارای بال بود و از چشمانش آتش بیرون میزد و تیفون آنقدر وحشتناک بود که وقتی خدایان متوجه حمله او به آسمان شدند از ترس همه به مصر گریخته و شکل حیوانها را به خود گرفتند. در اینجا بود که زئوس از فواصل دور او را با آذرخش خود مورد هدف قرار داد و در فواصل نزدیک با سلاح داس خود به او ضربه وارد میکرد. هنگامی که تایفون پا به فرار گذاشت، زئوس او را تا کوههای کاسیوس تعقیب نمود. اما تایفون داس را از چنگ زئوس درآورد، تاندونهای دست و پای او را قطع کرده و او را بر روی شانههای خود گذاشت و از طریق دریا به غاری در سرزمین کیلیکیه حمل کرد. همچنین او تاندونهای مفاصل او را در پوست خرس پنهان کرد که توسط ماده غولی محافظت میشد. در این هنگام بود که هرمس به نجات زئوس شتافت و به صورت نوازندهای دورهگرد نزدیک او میشود و تایفون را فریب میدهد و تاندونها را برای تعمیر سازش از او میگیرد؛ و زئوس هم نیروی خود را باز مییابد و با استفاده از تیرهای آذرخش، او را از بین میبرد.
در تروا
در جنگ تروا پس از آنکه با شکست پاریس از منلائوس از سپاه یونانیان، جنگ به ظاهر پایان مییابد،
خدایان در المپ شورایی برپا میکنند و خواستار خون بیشتری میشوند. زئوس به صلح رای میدهد ولی چون همسرش هرا سخن به مخالفت با او میراند، ترسان رای خود را پس میگیرد و به نابودی تروا رضایت میدهد.
زئوس در آثار هنری
در هنر، معمولاً زئوس به مانند یک مرد میان سال همراه با ریش اما دارای چهرهای جوان و دارای نیرو تصویر میشد. او بسیار شاهوار و با ابهت به نظر میرسید. نقاشان و هنرمندان سعی در بازسازی قدرت زئوس در کارهای خود دارند، معمولاً با دادن حالتی که گویا در حال پرتاب کردن آذرخش خود است. مجسمههای زیادی از زئوس وجود دارد، اما بدون شک زئوس آرتمیزیوم زیباترین آنهاست. در گذشته گمان میشد که آن پوزئیدون است، این تندیس در موزهٔ ملی باستانشناسی آتن قابل دیدن است.
هِستیا
هِستیا (به یونانی: Ἑστία)در اساطیر یونانی، ایزدبانوی باکرهٔ خانه و کانون خانواده بود.
او بزرگترین خواهر زئوس بود و در تمام مراسم خانوادگی قربانیای برای او انجام میشد. رومیان هم او را با نام وستا میپرستیدند.هستیا یکی از سه الههٔ بزرگ نسل اول المپ نشینان (هرا، دیمیتر و هستیا) بود که با زئوس، پوزئیدون و هادس فرزندان کرونوس و رئا بودند. او در اصل یکی از دوازده خدای المپنشین بود، اما جای خود را به هفائیستوس در روایاتی دیونیسوس داد تا به مراقبت از آتش مقدس اجاق المپ بپردازد. در روایتی آمده که او چنان برای برقراری رابطه از سوی پوزئیدون و آپولون تحت فشار قرار گرفت که به سر زئوس قسم یاد کرد بکارتش را تا ابد حفظ کند. در یکی از روزها، نزدیک بود توسط ایزد صغیر حاصلخیزی پریاپوس مورد تجاوز قرار گیرد، اما توسط خری نجات پیدا کرد. او زمانی که میخواست با هستیا در حال خواب بیامیزد، صدای خر باعث از بین رفتن نعوظ آلتش و همچنین بیدار شدن هستیا و فرار او شد.هستیا از سوی عموم مردم پرستش نمیشد و این به سبب فقدان معابد و زیارتگاههای مرتبط با او بود. او بر روی تصاویر گلدانهای آتنی به شکل زنی فروتن و محجبه که برخی مواقع شاخه گلی نیز بر دست داشت به تصویر کشیده میشد.
دِمِتِر(سرس) :
دِمِتِر (به انگلیسی: Δημήτηρ یونانی، Demeter)، در اساطیر یونانی، یکی از اولمپیان
و الهه حاصلخیزی است. فرزند کرونوس و رئا بود. از برادرش زئوس، پرسفون را به دنیا آورد.
و به بشر هنر کاشت و برداشت را آموخت تا بالاخره بتوانند به زندگی عشایری خود پایان دهند. به این ترتیب، دِمِتِر همچنین ایزدبانوی برنامهریزیهای جامعه به شمار میرفت و در میان مردمان روستایی بسیار محبوبیت داشت. به عنوان یکی از الهههای حاصلخیزی، او برخی مواقع با گایا و رئا و همچنین سرس در اساطیر روم، قابل قیاس بود.وقتی که هادس، پرسفونه را دزدید دمتر برای بازگشت دخترش بسیار تلاش کرد، تا این که هادس قبول کرد که پرسفونه را پس بدهد ولی قبل از آن به او اناری تعارف کرد و پرسفون سه دانه از آن انار را خورد و بر طبق قانون هرکس چیزی از دنیای زیرین بخورد محکوم به زندگی در آن جا میشود، اما باز هم دمتر از تلاش باز نایستاد و بالاخره قرار شد که پرسفون شش ماه از سال را روی زمین و پیش مادرش زندگی کند و شش ماه از سال را زیرزمین و نزد شوهرش زندگی کند؛ که در آن شش ماهی که روی زمین است، مادرش دمتر خوشحال است و فصل بهار و تابستان را باعث میشود، و شش ماهی را که در دنیای زیرین است، دمتر ناراحت است و فصل پاییز و زمستان را باعث میشود. دِمِتِر در آثار هنری باستان، به مانند زنی جدی (معمولاً نشسته)، که اغلب خوشهٔ گندمی به دست داشته و تاج گلی نیز به سر دارد، به تصویر کشیده میشد. تندیس مشهور او که توسط کنیدوس در اواسط قرن چهارم پیش از میلاد ساخته شدهاست. نمادهای مرتبط با او میوههای زمینی و مشعل میباشد، که احتمالاً مشعل اشاره به جستجوی او برای دخترش پرسفونه دارد. حیوانات مقدس او، مار (موجودی مرتبط با زمین) و خوک (نماد دیگری از حاصلخیزی) بودند.
هرا(ژونو)
هرا(به یونانی: Ἥρα) فرزند کرونوس و رئا و خواهر زئوس بود. با زئوس ازدواج کرد و آرس، هبه و هفایستوس را به دنیا آورد. او عمدتاً به عنوان الهه ازدواج و زایش پرستش میشد. او زنی سختگیر و بسیار حسود بود. معشوقهای زئوس را به شدت آزار میداد. گفته میشد بکارت هرا هر سال با شستشوی خود در چشمه کاناتوس دوباره احیا میشد. هرا الههای بسیار زیبا بود و به ظاهر خویش اهمیت میورزید و همچنین به داشتن چشمانی درشت و زیبا که شاید به حیوان مقدس او گاو مرتبط باشد، شهرت داشت. او با ایزدبانوی یونو در اساطیر روم باستان قابل قیاس است و ماه ژوئن (محبوبترین ماه برای ازدواج) را به افتخار او نامگذاری کردهاند. گاو و طاووس برای او حیوانهایی مقدس بودند.هرا به داشتن حسادتهای فراوانش نسبت به فرزندان و معشوقههای دیگر زئوس شهرت داشت، و در رأس قربانیان حسادتهای او، هراکلس قرار دارد. او به قدری از این پهلوان نفرت داشت که از هر فرصتی برای آزار رساندن به او استفاده میکرد و حتی نامش به معنای «شکوه هرا» به منظور خشنودی هرا برای او انتخاب شده بود. این هرا بود که پهلوان را به جنون دچار کرد و باعث شد برای کفاره گناه خود دوازده مأموریت دشوار را پشت سر بگذارد. او همچنین در حین گذراندن این وظایف، همه کارها را برای او سختتر میکرد. هنگام بازگشت هراکلس از جنگ تروا، او را دچار طوفانی کرد و بدین سبب از طرف زئوس مورد مجازات قرار گرفت. اما پس از مرگ هراکلس، آتش خشم هرا فروکش کرد و او در المپ با دختر هرا، هبه (الهه جوانی) ازدواج کرد. در جنگ تروا از یونانیان جانبداری کرد و زمانی که زئوس به صلح حکم داد با او مخالفت کرد و قول داد اگر زئوس با نابودی تروا موافقت کند، اجازه میدهد زئوس موکنای و آرگوس و اسپارت را با خاک یکی کند پس جنگ تشدید شد.
هادس(پلوتو)
هادس (به یونانی: ᾍδης، فرانسوی: Hadès) در اساطیر یونانی، فرمانروای مردگان و دنیای زیرزمین، فرزند کرونوس و رئا است. او، در قرعهکشی با برادرانش، بدترین سهم را برنده شد و آن جهان زیرین یا دنیای مردگان بود درصورتی که برادران او زئوس و پوزئیدون به ترتیب آسمان و دریا نصیبشان شد. از آنجایی که رعایای هادس را مردگان تشکیل میدادند، او به کسانی که موجب افزایش جمعیت سرزمینش میشدند بسیار علاقه داشت. مانند ارینیها Erinnyes یا خشم و ناامیدی، که کارشان تعقیب گناهکاران و سوق دادن آنها به سمت خودکشی بود.
هادس به دلیل حکومت بر زیرزمین، صاحب معادن زیرزمینی هم بود و خدای پروت هم بهشمار میرفت. او پرسفون، دختر زئوس و دیمیتر را از دنیای آسمان ربوده و به جهان زیرین آورده بود و به همراه او بر دنیای زیر زمین فرمانروایی میکردند، اما زئوس به او فرمان داد تا پرسفون را برای از بین بردن بیقراری مادر خود دیمیتر آزاد کند. اما قبل از اینکه آنجا را ترک کند هادس به او یک انار داد و وقتی او آنرا خورد، یک سوم سال را در دنیای زیر زمین گرفتار شد. هادس خدای جهان مردگان بود اما خدای مرگ نبود، تاناتوس Thanatos خدای مرگ بود.
هادس بر روی تختی ساخته شده از درخت ابنوس مینشست و یک عصای سلطنتی با خود حمل میکرد. او همچنین دارای یک کلاه خود بود که سیکلوپها به او داده بودند و میتوانست به وسیلهٔ آن ناپدید شود. او یک سگ سهسر به نام سربروس داشت که نگهبان در ورودی دنیای زیر زمین بود، او اجازه ورود به روحهای جدید به دنیای مردگان را میداد اما به هیچ کس اجازه خروج نمیداد. بسیاری از پهلوانان اساطیر یونانی به دنیای زیرزمین فرستاده شدند تا از سایهها سوال بپرسند یا اینکه سعی کنند آنها را آزاد کنند. گرچه هادس به هیچ کس اجازه خارج شدن از قلمرو خود را نمیداد، فقط در چندین مورد استثنا او اجازه خروج داده بود از قبیل اورفئوس که خواستار بازگشت عشق خود ائورودیکه (Eurydice) از دنیای زیر زمین بود و هرکول که سربروس را برای مدتی برروی سطح زمین آورد که آخرین خان او به حساب میآمد.
پوزئیدون(نپتون)
(به یونانی: Ποσειδων ,Poseidôn)، در اساطیر یونان خدای نامهای بسیاری از جمله دریاها، رودخانهها، سیل، خشکسالی، زمین لرزه و اسبها بود اما او به خدای دریاها شهرت دارد و محافظ تمامی آبها است. او قابل قیاس با نپتون در اساطیر رم باستان است ولی نباید این دو را با هم اشتباه گرفت. پوزئیدون فرزند کرونوس و رئا، یکی از دوازده ایزد المپنشین و در بین آنها یکی از شش فرزندی بود که بالاخره توانست قدرتهای دنیا را تقسیم کند. برادران و خواهران او عبارتند از: هستیا، دیمیتر، هرا، هادس و زئوس. تقسیم بندی جهان بین او و برادرانش زئوس و هادس رخ داد. پوزئیدون فرمانروای دریاها شد، زئوس فرمانروای آسمان و دنیای زیرین هم نصیب هادس شد. نامهای الوهیت دیگری که به پوزئیدون نسبت داده شده عبارتند از خدای زمین لرزهها و اسبها. نمادهای مرتبط با پوزئیدون عبارتند از: دلفین، نیزه سهشاخ و سه ماهی چنگک دار نیزهای. پوزئیدون اغلب از نیروهای خود مانند زمین لرزه، آب و اسبها برای ترساندن و مجازات مردم بعنوان انتقام از آنها استفاده میکرد. او یکی از سرپرستاران پیشگوی معبد دلفی بود و بطور گسترده توسط دریانوردان مورد پرستش قرار میگرفت.
پوزئیدون در بکاربردن قدرت خود بر روی زنان همانند برادر خود زئوس بود. او معشوقههای بسیار داشت و پدر فرزندان بیشماری بود. پوزئیدون با آمفیتریت (یکی از پنجاه حوری دریایی که دختران نرئوس و اوکئانوس بودند) ازدواج کرد، و حاصل این پیوند یک نیمه انسان و نیمه ماهی به نام تریتون بود. او همچنین مدوسا (یکی از گورگونها) را نیز حامله کرد تا کریسائور و پگاسوس (اسب بالدار) را دنیا آورد. تجاوز به آیترا توسط پوزئیدون بدنیا آمدن تسئوس را به همراه داشت؛ او بعد از تجاوز به کاینئوس او را به درخواست خودش به یک مرد تبدیل کرد. در تجاوز بعدی آمیمونه را گرفتار خود کرد، وقتی او سعی داشت از دست ساتیر فرار کند و پوزئیدون او را نجات داد. دیگر فرزندان پوزئیدون شامل: ایمولپوس ،پولیفموس (یکی از سیکلوپها)، اوریان، شاه آمیکوس، پروتئوس، آگنور و بلوس از ائوروپه، پلیاس و پادشاه مصر بوسایرس بودند. او با خواهر خود دمتر نیز رابطهٔ عاشقانه داشته است و هنگامی که خود را به شکل یک اسب نر درآورده بود، با او نزدیکی نمود. یکی دیگر از داستانهای بدنام پوزئیدون حاصل رقابت او با الههٔ عقل و خرد، آتنا، بر سر شهر آتن بود. پوزئیدون بعد از آتنا دومین ایزد پراهمیت در شهر آتن به شمار میرفت و برای فریفتن دلهای مردم شهر، نیزهٔ سه شاخ خود را بر روی زمین پرتاب کرد و باعث بوجود آمدن بهار در آکروپولیس شد، اگرچه دست آخر آتنا به سبب دادن درخت زیتون به مردم آتن در این نبرد پیروز شد. پوزئیدون از این تصمیم خشمگین شد و دشتهای آتن را غرق سیلاب کرد. سرانجام، آتنا و پوزئیدون با آمیختن نیروهای یکدیگر با هم متحد شدند. با وجود اینکه پوزئیدون خدای اسبها بود، آتنا اولین ارابه را درست کرد. همچنین آتنا اولین کشتی را ساخت تا بر روی دریایی که پوزئیدون فرمانروای آن بود حرکت کند.
دریانوردان برای داشتن سفری مطمئن به او متکی بودند و او را پرستش میکردند و بسیاری از مردم اسبهای خود را به نشانهٔ قدردانی و احترام به او با غرق کردن آنها قربانی میکردند. او در اعماق اقیانوسها در قصری ساخته شده از مرجان و جواهرات زندگی میکرد و سوار بر ارابهای میشد که توسط هیپوکَمپِس ها کشیده میشدند. اما پوزئیدون بسیار بد خلق بود و خلق و خوی او گاهی اوقات منجر به خشونتهایی میگردید. هنگامی که از روحیه خوبی برخوردار بود، سرزمینهای جدیدی در آبهای آرام خلق میکرد و در مقابل وقتی خلق و خوی بدی داشت، نیزه سهشاخ خود را به طرف زمین پرتاب میکرد که باعث ایجاد زمین لرزه، چشمههای متلاطم، خسارت به کشتیها و غرق شدن انسانها میگردید. پوزئیدون با همکاری آپولون دیوارهای تروا را در ازای پاداشی برای شاه لائومدون ساختند و از این رو تروا، نپتونیا پرگاما نام گرفت. اما وقتی ساخت دیوار به اتمام رسید، لائومدون مزدشان را نپرداخت و حتی آنها را تهدید کرد، چون به دیواری که یونانیان در اطراف کشتی خود ساخته بودند حسد میورزید. پوزئیدون نیز در عوض هیولایی دریایی را به شهر فرستاد که لائومدون، دخترش هسیونه را به عنوان قربانی پیشکش هیولا کرد تا آن را ببلعد، اما هراکلس هسیونه را نجات داد و هیولا را از بین برد. در طرف دیگر آپولون نیز برای انتقام تروا را به طاعون مبتلا کرد.
فرزندان جاودانه زئوس
آفرودیته(ونوس)
آفرودیته (به یونانی: Αφροδίτη)، در اسطورههای یونان فرزند پادشاه خدایان زئوس و حوری دریایی دیونه، الهه عشق، زیبایی و شور جنسی است. در اساطیر رومی با ونوس قابل قیاس است و کوپیدو پیام رسان عشق بود. نمادهای او دلفین، گل رز، گوشماهی، فاخته،گنجشک، آینه، قو و کمربند میباشند.
هفائستوس
هفائستوس (به یونانی: Ἥφαιστος) و (به انگلیسی: Hephaestus) در اساطیر یونانی، پسر زئوس و هرا است.او به خاطر طرفداری از مادر توسط زئوس به زمین افکنده شد و لنگ شد. در روایتی دیگر لنگ به دنیا آمد و به همین سبب از آسمانها رانده شد. در روایتی دیگر هفائیستوس کور و شاگرد یک رامشگر و در آهنگری او کار میکند و در جبران ناتوانی در کاربرد چشمها یا که پای خود دستها و شانههایش را به کار میگیرد و از دست دادن چشم بر اثر جرقه آهن شاید خاستگاه اسطوره سیکلوپ Cyclopهای یک چشم است. هفائستوس صنعتگر ورزیدهای بود و در جزیرهٔ لمنوس زندگی میکرد. پاندورا از ساختههای اوست. در اساطیر رومی با وولکانوس مطابق است. در آثار هومر؛ هفائیستوس فرزند زئوس و هرا و لنگ زاده میشود و در ایلیاد به هنگامی که هرا و زئوس درباره هراکلس Heracles مشاجره میکنند، هفائیستوس جانب مادر را میگیرد و زئوس که از این ماجرا خشمگین است یک پای هفائیستوس را میگیرد و او را به آسمان پرتاب میکند و پس از این ماجرا هفائیستوس لنگ هشت سال را از جانب تتیس Thetis پرستاری میشود. داستان رانده شدن هفائیستوس همانند طرد یک فرزند خوانده از جانب زئوس و پرستاری او از جانب تتیس، گویای پیوند این روایت با اسطوره جانشینی است و گوئی هفائیستوس خدائی است که آهنگ برانداختن زئوس را داشت. در اسطورهای بر گرفته از سفالی منقوش و انحصاری هفائیستوس به هنگام غیبت خود از المپ تختی از طلا میسازد و آن را برای مادر خود به المپ میفرستد و هرا با نشستن بر تخت نمیتواند از روی آن برخیزد. از آن جا که تنها سازنده تخت از این راز آگاه است، خدایان دیونیزوس را به دنبال هفائیستوس میفرستند. دیونیزوس؛ هفائیستوس را مست و آهنگر خدا سوار بر یک خر به المپ باز میگردد و مادر را آزاد میکند.
آرتمیس
آرتمیس (به یونانی: Αρτεμις) در اسطورههای یونان الهه شکار، حیات وحش، بکارت، ماه و حاصلخیزی، دختر لتو و زئوس، و خواهر دوقلوی آپولو بود. آرتمیس یکی از الهههای باکره و مظهر پاکدامنی المپ به شمار میرفت. او قابل قیاس با دیانا در اساطیر رم باستان است. آرتمیس با هلال ماهی در بالای پیشانیش به تصویر کشیده میشد و بعضی اوقات او را با الهه ماه سلنه اشتباه میگرفتند. او همانند برادر دوقلوی خود آپولو که محافظ پسر بچه ها بود، محافظت از دختران کوچک تا سنین ازدواج آنها را به عهده داشت. اما هردوی آنها نیز موجبات مرگ ناگهانی و بیماری بودند، آرتمیس زنان و دختران و آپولو مردها و پسران را هدف قرار میداد.کار اصلی آرتمیس پرسه زدن به همراه حوریهای خود در جنگل های کوهستانی و زمینهای کشت نشده برای شکار شیر، پلنگ و گوزن بود. او به تیر و کمانی از جنس نقره که به وسیلهٔ هفائستوس و سیکلوپها ساخته شده، مجهز بود. حس استقلال طلبی و روحیه طبیعی او توسط همه الهه مورد قدردانی قرار نمیگرفت. آفرودیته الهه عشق و زیبایی هیچ کنترلی بر روی او نداشت به این دلیل که او هیچ علاقهای به عشق نمیورزید، و هرا ملکه خدایان نیز هنگامی که آرتمیس در جنگ تروآ طرف تروجانها را گرفت، مجبور شد با او به مقابله بپردازد.
آتنا
آتنا (به یونانی: Άθηνά، یا Ἀθήνη, Athénē)، در اسطورههای یونان، الههٔ نگهبان شهر آتن بود و
نام آتن را به افتخار او این چنین نامیدند. او ایزدبانوی عقل و خرد، فرزانگی، هنر، عدالت و جنگ بود. علاوه بر این، وی یکی از الهههای باکره و دختر زئوس و متیس (تیتان تأمل) که به عنوان اولین همسر زئوس محسوب میشد، بود. او قابل قیاس با مینروا در اساطیر رم باستان است.
آرِس(مارس)
آرس (به یونانی: Ἀρης به معنی کوشش در نبرد، به انگلیسی: Ares) خدای جنگ و پسر زئوس و هرا در اسطورههای یونانی است. رومیها خدای جنگ خود یعنی مارس را (که مفهوم آن را از قوم اتروسک گرفته بودند) با آرس یونانی مطابق میدانستند. البته مارس نزد رومیان جایگاه برجستهتری داشت تا آرس نزد یونانیان. آرس را چندان قابل اعتماد نمیدانستند و او را زاده سرزمین دور تراکیه بشمار میآوردند.وی یکی از سه رب النوع بزرگ است که حتی کودکان نیز با آنها آشنایی دارند و نام هر سهٔ آنها با نام سیارات منظومهٔ شمسی یکی است: مشتری یا ژوپیتر (زئوس، شاه خدایان)، زهره یا ونوس (آفرودیته، الههٔ زیبای عشق) و بهرام یا مارس (آرس، خدای پهلوان و رشید جنگ).
هرمس(مرکوری)
هِرمِس (به یونانی: Ἑρμῆς) در اساطیر یونانی، پیام رسان ایزدان است.
در ابتدا ایزد موسیقی و به وجود آورنده ساز چنگ بود، همچنین ایزد چوپانها، بازرگانان، اندازه و وزن، سخنرانی، ادبیات، ورزشکاری و دزدی بود. پدرش زئوس و مادرش مایا نام داشتند. او بر کوه سیلنا، در آرکادیا متولد شد.او در کودکی با دزدیدن گاوهای آپولو و کشتن آنها از رودههای آنها چنگ را ساخت. در ابتدا این امر خشم آپولو را برانگیخت اما بعد از شنیدن صدای چنگ نظرش عوض شد و چنگ را با خود برد.پسر هرمس پان خدای نی پان بود. مادر پان یک حوری دریایی بود.
آپولون
آپولون (به یونانی: Ἀπόλλων یا Ἀπέλλων)، خدای روشنایی (خورشید)، موسیقی، کمانداری (اما نه برای جنگ یا شکار)، پزشکی، هنرها و پیشگویی در اسطورههای یونان و رومی است. آپولون فرزند زئوس و لتو و برادر دوقلوی آرتمیس بود. زادگاهش جزیرهٔ دلوس است. وی در معبد دلفی پرستش میشد و یونانیان باستان، پیشگوی آن را روشنبین میدانستند. از القاب او میتوان به لوکئوس، فویبوس و ناموئیس اشاره کرد.
آپولون اژدهایی به نام پیتون را کشت و در جای وی (دامنهٔ کوه هلیکون) با میوزها (دختران زئوس و تمیس، ایزدبانوان هنرهای نهگانه) که ملازمانش بودند مسکن گرفت. او چنگ را که اختراع هرمس بود، ساز مخصوص خود کرد و خدای موسیقی و آوازهای خوش گشت. او پدرآسکلپیوس (ایزد پزشکی) و محافظ شهر تروآ بود.
آپولون که همیشه هوادار زئوس نبود، در دسیسهای به سرکردگی هرا شرکت کرد و با پوزئیدون، زئوس را به زنجیر کشید، تنها برای آن که ببیند تتیس و بریارئوس او را آزاد میکنند. زئوس نیز برای تلافی، او و پوزئیدون را مأمور ساختن دیوارهای تروا کرد.
پاورقی:
1- پرون ، استیوارد : اساطیر رم : ترجمه ی باجلان فرخی . ( اساطیر ، تهران ، 1381 )
2- جمعی از نویسندگان ؛ جهان اسطوره شناسی . ( مرکز ، تهران ، 1382 )
3- حکمت ، علی اصغر : تاریخ ادیان . ( بی نا ، تهران ، 1371 )
3- روزنبرگ ، دونا : اساطیر جهان ، داستان ها و حماسه ها ؛ جلد اول ؛ ترجمه ی عبدالحسین شریفیان . ( اساطیر ، تهران ، 1379 )
منابع:
1-ویکی پدیا
2-اسطوره های یونان- دونا روزنبرگ-ترجمه مجتبی عبدالله نژاد
3-آشنایی با ادیان بزرگ- استاد توفیقی
4-تاریخ جامع ادیان –جان بی ناس
4-سایت های مختلف مرتبط با اساطیر یونان